مالی رفتاری چیست؟

عوامل موثر در حسابداری ذهنی و کاربردهای مالی عصبی در تصمیم گیری بازار سرمایه
در ادبیات اقتصاد غرب و تحلیل رفتار مالی، ماهیت وجودی انسان ها به عنوان موجودی منطقی که تحت شرایط کاملاً شفاف تصمیم گیری می کند، تعریف می شود. اما هربرت سایمون- پیشرو در رفتار مالی- انسان اقتصادی را موجودی غیر واقعی در نظریه های اقتصادی تشخیص داد. یعنی یک سرمایه گذار ممکن است تصمیمی اتخاذ کند که از نظر اقتصادی توجیه نداشته باشد. سرمایه گذاران برای تصمیم گیری های اقتصادی از قضاوت حرفه ای خود استفاده می نمایند. نظریه مالی رفتاری که عموما از آن به عنوان کاربرد روان شناسی در دانش مالی تعبیر می شود، اصل بنیادین اقتصاد نئوکلاسیک را به چالش کشیده و سعی دارد پدیده های روان شناختی انسان در کل بازار و در سطح فردی را شناسایی نماید نتیجه گیری نهایی از مطالعات و شواهد موجود حاکی مالی رفتاری چیست؟ از این واقعیت است که نظریه مالی رفتاری نقشی تعیین کننده و با اهمیت در تبیین رفتار و تصمیم گیری سرمایه گذاران در بازار و هم چنین آثار آن بر رفتار بازارهای مالی دارد. علوم رفتاری از جمله دانش های کاربردی است که در قالب رشته تخصصی به نام روان شناسی به حوزه علم ورود پیدا کرده است. زیربنای اساسی این دانش، انسان و پیچیدگی های ذاتی، رفتاری و شخصیتی است که مستلزم درک و شناخت آن در چارچوبی علمی تحت عنوان روان شناسی مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است. (دارابی و همکاران، 1395) تصمیم های مالی مردم روز به روز پیچیده تر و پرمخاطره تر می شود؛ در حالی که نتایج این تصمیم ها بر شیوه زندگی مردم بسیار موثر است. تصمیمات مالی در میان مهم ترین تصمیمات زندگی افراد قرار می گیرند. به علت محدودیت های شناختی و سطح میانگین و پایین سواد مالی، بسیاری تصمیمات، مالی رفتاری چیست؟ اصول مالی را نقض می کنند. خانواده ها به طور معمول پول خود را خرج می کنند و بندرت برای دوران بازنشستگی خود به پس انداز می پردازند. سرمایه گذاران از بازگشت های گذشته بهره می برند و اغلب به تجارت می پردازند. حتی مدیران شرکتی ارشد که به طور معمول دارای تحصیلات بالا هستند، تصمیماتی را اتخاذ می کنند که تحت تاثیر سابقه ی فردی و اعتماد به نفس بالا می باشد. رفتار مالی وجوه پیچیده و فعل و انفعالات دقیق مغز انسان را بررسی می کند که با عدم قطعیت تصمیم گیری های اقتصادی روبرو شده اند. مهم ترین خصلت های انسانی (ترس، عصبانیت، حرص و عاری از نفس بودن) اهمیت قابل توجهی روی تصمیمات ما درباره پول (مسائل مالی) دارند. در این مقاله ابتدا تئوری های روان شناختی حاکم بر حسابداری رفتاری توضیح داده شده، سپس عوامل رفتاری تاثیرگذار بر تصمیمات سرمایه گذاران و خطاهای ادراکی افراد توضیح داده می شود.
اقتصاد رفتاری چیست؟
به آخرین خرید خود فکر کنید. شاید خرید شما یک لپ تاپ بوده باشد. ممکن است تصمیم گرفته باشید با انتخاب یک برند معروف تصمیمگیری خود را ساده کنید یا شاید برای سفارش خود از وب سایت سازنده نیز بازدید کرده باشید.
اما روند تصمیمگیری در اینجا متوقف نمیشود، زیرا شما اکنون باید مدل خود را با انتخاب ویژگیهای مختلف محصول (سرعت پردازش، ظرفیت هارد دیسک، اندازه صفحه و غیره) شخصی سازی کنید و هنوز مطمئن نیستید که واقعا به کدام ویژگی نیاز دارید.
در این مرحله، بیشتر تولیدکنندگانِ فناوری یک مدل پایه (یا پیش فرض) را با گزینههایی نشان میدهند که با توجه به تنظیمات خریدار قابل تغییر است. زمانی که گزینههای محصول مناسب را به خریداران ارائه میدهید و بر خریدهای نهایی تأثیر میگذارید، تعدادی از مفاهیم نظریههای اقتصادی رفتاری (Behavioral Economics) را رعایت کردهاید.
اقتصاد رفتاری چیست؟
اقتصاد رفتاری مطالعه روانشناسی مربوط به فرایندهای تصمیمگیری اقتصادی مشتریان و سازمانهاست. اقتصاد رفتاری اغلب با اقتصاد هنجاری نیز مرتبط است.
در یک دنیای ایدهآل، مردم همیشه تصمیمات بهینه میگیرند تا بیشترین سود و رضایت برای آنها فراهم شود. در اقتصاد، تئوری انتخاب عقلانی بیان میدارد که وقتی در شرایط کمبود، گزینههای مختلفی به انسانها ارائه میشود، آنها گزینهای را انتخاب خواهد کرد که رضایت فردی را به حداکثر برساند.
این نظریه فرض میکند که افراد، با توجه به ترجیحات و محدودیتهای خود، قادر به تصمیمگیری منطقی هستند اما با اندازهگیری موثر هزینهها و مزایای هر گزینهای که در دسترس آنها باشد. تصمیم نهایی گرفته شده بهترین انتخاب برای فرد خواهد بود.
فرد منطقی دارای کنترل خویشتن است و تحت تأثیر احساسات و عوامل بیرونی قرار نمیگیرد و از این رو میداند چه چیزی برای خودش بهتر است. با این حال اقتصاد رفتاری توضیح میدهد که انسان در بیشتر مواقع منطقی نیست و توانایی تصمیمگیری خوب را ندارد.
دو اصل مهم: روانشناسی و اقتصاد
اقتصاد رفتاری از روانشناسی و اقتصاد به طور همزمان استفاده میکند تا کشف کند که چرا مردم گاهی اوقات تصمیمات غیرمنطقی میگیرند. چرا و چگونه رفتار آنها از پیش بینی مدلهای اقتصادی پیروی نمیکند. تصمیماتی از قبیل هزینه پرداخت یک فنجان قهوه، اخذ تحصیلات تکمیلی، پیگیری سبک زندگی سالم، میزان کمک به بازنشستگان و غیره انواع تصمیماتی است که اکثر مردم در برخی از مراحل زندگی خود میگیرند.
اقتصاد رفتاری در تلاش است تا توضیح دهد که چرا فردی تصمیم گرفت به جای انتخاب B به دنبال انتخاب A باشد.
انتخاب منطقی
اشاره کردیم که در یک دنیای ایده آل، پیش فرضها ، قابها و لنگرهای قیمت هیچ تأثیری در انتخابهای مصرف کننده ندارند. تصمیمات ما نتیجه سنجش دقیق هزینهها و منافع و آگاهی از تنظیمات موجود است. ما همیشه تصمیمات بهینه میگیریم. و نکته اینجاست که مالی رفتاری چیست؟ ما در دنیای ایدهآل زندگی نمیکنیم.
در کتاب رویکرد اقتصادی به رفتار انسان (۱۹۷۶)، اقتصاددان گری اس. بِکر به طور مشهور تعدادی از ایدهها را که به عنوان ستونهای تئوری یا به اصطلاح ” انتخاب منطقی” شناخته میشوند، بیان کرد. این تئوری فرض میکند که انسان ترجیحات پایدار دارد و رفتاری با حداکثر نتایج مطلوب را انجام میدهند.
از آنجا که انسانها موجوداتی احساسی هستند و به راحتی حواسشان پرت میشود، تصمیماتی میگیرند که به نفع شخصی آنها نیست. به عنوان مثال، طبق نظریه انتخاب منطقی، اگر چارلز بخواهد لاغر شود و به اطلاعات مربوط به تعداد کالری موجود در هر محصول خوراکی آگاه باشد، فقط محصولات غذایی با حداقل کالری را انتخاب خواهد کرد.
اقتصاد رفتاری اظهار میدارد که حتی اگر چارلز بخواهد لاغر شود و تصمیمش را برای خوردن غذای سالم ادامه دهد، رفتار نهایی او منوط به تعصب شناختی، احساسات و تأثیرات اجتماعی خواهد بود. اگر یک تبلیغ تلویزیونی یک برند بستنی را با قیمت جذاب تبلیغ کرده و اعلام کند که همه انسانها برای عملکرد موثر به ۲۰۰۰ کالری در روز نیاز دارند، تصویر بستنی، قیمت و آمارِ ظاهرا معتبر آن تبلیغ ممکن است چارلز را به وسوسه انداخته و از مسیر کاهش وزن منحرف کند. این مهم عدم کنترل فرد را نشان میدهد.
تصمیمات غیر منطقی: نمونههائی از روانشناسی قیمت
انتخابهای بی حد و حصر منطقی، که به دلیل محدودیتهایی در فرآیندهای تفکر ما بوجود آمده است (به ویژه مواردی که ما به عنوان مصرف کننده انجام میدهیم) در کتاب علمی مشهور دان آریلی با نام ” قابل پیشبینی غیر منطقی” به خوبی نشان داده شدهاند.
بخش خوبی از تحقیقاتی که وی درباره آن بحث میکند شامل قیمت و درک ارزش است. او طی یک مطالعه از شرکت کنندگان سوالاتی کرد که آیا آنها محصولی (به عنوان مثال صفحه کلید بی سیم) را با مبلغ دلاری که برابر با دو رقم آخر شماره تأمین اجتماعی آنها در ایالات متحده است، خریداری خواهند کرد. سپس از آنها در مورد حداکثر هزینهای که مایل به پرداخت آن هستند پرسیده شد.
این آزمایش مبحثی به نام لنگر انداختن را نشان میدهد، فرایندی که به موجب آن یک مقدار عددی، یک نقطه مرجع غیرآگاهانه را فراهم میکند که بر درک ارزش تصمیمات غیرمنطقی افراد تأثیر میگذارد.
قیمت صفر
آریلی همچنین مفهوم تأثیر قیمت صفر را نیز معرفی میکند، یعنی وقتی کالایی به عنوان “رایگان” تبلیغ میشود، مصرف کنندگان آن را ذاتا دارای ارزش بیشتری میدانند. شکلات رایگان نسبت به شکلات ۰٫۱۴ دلار یا نسبت به شکلات ۰٫۰۱ دلار در مقایسه با شکلات ۰٫۱۵ دلار از جذابیت بیشتری برخوردار است.
برای یک تصمیمگیرندهی اقتصادی، اختلاف قیمت ۱۴ سنت باید همیشه همان تغییر انگیزه را برای انتخاب محصول ایجاد کند. آگاهیم که قیمت گذاری محصول اغلب به عنوان شاخص کیفیت در نظر گرفته میشود.
برنامهای کاربردی
یکی از کاربردهای اقتصاد رفتاری، استفاده از قوانین میانبر یا ذهنی برای تصمیمگیری سریع است. تئوری بازی رفتاری، میتواند در اقتصاد رفتاری نیز اعمال شود زیرا تئوری بازی آزمایشاتی را انجام میدهد و تصمیمات مردم را برای انتخاب غیر منطقی تجزیه و تحلیل میکند.
این مهم چیزی شبیه مبحث لنگر انداختن را در نظر دارد. با کمک کمی خلاقیت، میتوانید راههائی برای جذب مشتری و یا مخاطب بیشتر برای محصول خود پیدا کنید. شناخت کامل مسیر کاری و چشم اندازهای سازمانتان شناخت این روش را آسان میکند.
حسابداری رفتاری چیست؟ چه کاربردی دارد؟
در گذشته مالی رفتاری چیست؟ حسابداران فقط به بررسی ترازنامه، صورت سود و زیان میپرداختند و از طریق مطالعه و بررسی آنها، اتفاقات آینده سازمان را پیشبینی میکردند. حسابداری رفتاری زمانی اهمیت پیدا کرد که مدیران موسسهها و حسابداران دریافتند که سیستمهای حسابداری گذشته و گزارشهای مالی، همه اطلاعات مورد نیاز را برای تصمیمگیری فراهم نمیکند. در این مقاله، حسابداری رفتاری را به طور کامل بررسی میکنیم.
حسابداری رفتاری
حسابداری رفتاری یکی از گرایشهای مهم در حسابداری است و به ارتباط بین انسان و سیستمهای حسابداری توجه زیادی دارد. حسابداری رفتاری برای ارائه بهتر ذهنیت اقتصادی شرکت، کاربرد اصل افشا کامل و درج اطلاعات رفتاری، به عنوان مکمل اطلاعات مالی و غیرمالی موجود ضروری است. از نظر مدیران موضوعاتی مانند سود، عملیات، توافق با نیروی انسانی و تاثیر رفتار بر موفقیت و آینده سازمان نمونههای این اطلاعات هستند.
ویژگیهای حسابداری رفتاری
ویژگیهای حسابداری رفتاری در حوزههای مختلف عبارتاند از:
۱- توسعه فنون گزارشگری برای ابلاغ دادهها به استفادهکنندگان
۲- طراحی سیستمهای حسابداری
۳- مطالعه عکسالعمل افراد نسبت به شکل و محتوای گزارش حسابداری
۴- توسعه استراتژیهای ایجاد انگیزه و تاثیر بر روحیه افرادی که در سازمان فعالیت دارند
۵- استفاده از روشهای پردازش اطلاعات در تصمیمگیری
حوزههای حسابداری رفتاری
حسابداری رفتاری به سه حوزه مختلف طبقهبندی میشود که عبارتاند از:
۱- تاثیر رفتار افراد بر طراحی، اجرا و استفاده از سیستمهای حسابداری: این حوزه از حسابداری با مطالعه تاثیر و فلسفه مدیریت، به بررسی ماهیت کنترلهای حسابداری و بخشبندی سازمانها میپردازد. برای مثال مدیر ریسکگریز بیشتر از مدیر ریسکپذیر، سیستمهای کنترل مالی را درخواست میکند؛ بنابراین ضعف یا شدت کنترل حسابداری بر رفتار افراد تاثیر زیادی دارد.
۲- تاثیر سیستمهای حسابداری بر رفتار افراد: این حوزه از حسابداری رفتاری به مطالعه تاثیر سیستم حسابداری بر انگیزه، بهرهوری، تصمیمگیری، رضایت شغلی و هماهنگی میپردازد. برای مثال اهداف غیرواقعبینانه در بودجهبندی باعث میشود کارکنان برای رسیدن به اهداف خود تلاش نکنند یا در انجام کارهای خود دقت و توجه کافی نداشته باشند.
۳- روشهای پیشبینی رفتار انسانی و استراتژیهای تغییر آن: این حوزه از حسابداری رفتاری به موضوع تاثیر سیستم حسابداری بر رفتار افراد میپردازد. برای مثال این مطالعات میتواند باعث تشدید یا کاهش کنترلهای حسابداری، تغییر طرحهای پاداش و تغییر شکل محتوای گزارشهای ارزیابی عملکرد مالی شود. در اصطلاح به این نوع مطالعات مدیریت ادراک میگویند.
کاربرد حسابداری رفتاری
شناخت جنبههای مختلف حسابداری رفتاری، کاربرد زیادی در حوزه انسانی و اقتصادی دارد که برخی از آنها عبارتاند از:
۱- گاهیاوقات یک شرکت تصمیممیگیرد از یک سیستم اطلاعات حسابداری جدید استفاده کند و با تهیه سختافزار، نرمافزار و آموزش کارکنان هزینههای خود را کاهش دهد. سپس متوجه میشوند سیستم به صورتی که انتظار داشتند کار نمیکند؛ زیرا کارکنان مقابل تغییرات جدید مقاومت میکنند. بنابراین اگر جنبههای رفتاری یک سیستم جدید به درستی بررسی نشود و اقدامات اصلاحی به موقع اجرا نشود، عواقب بدی برای سازمان خواهد داشت.
۲- از تاثیر سیستمهای حسابداری بر افراد میتوان در فرآیند بودجهریزی استفاده کرد. اهداف اصلی همه سازمانها افزایش بهرهوری و بهبود کنترل هزینهها است؛ اما ممکن است نتیجه برعکس شود. این اتفاق به دلیل بودجهبندی غیرواقعی یا کمکاری افرادی که مسئولیت رسیدن به اهداف و بودجهبندی را برعهده دارند رخ میدهد.
اگر مشکل اصلی، نگرش و رفتار مسئول باشد، باید جنبههای رفتاری آن موضوع بررسی شود. حسابداران در این مواقع میخواهند بدانند که رفتار افراد در فرآیند بودجه چگونه بوده است؟ تصور افراد از فرآیند بودجه مالی رفتاری چیست؟ به عنوان یک مجموعه و نقش آنها در اهداف خود در مقایسه با اهداف سازمان چگونه بوده است؟ آیا احتمال تکرار آنها در آینده وجود دارد؟
۳- یکی دیگر از کاربردهای حسابداری رفتاری، مشخص شدن عدم کفایت اطلاعات درجشده گزارشهای درون و برونسازمانی است. برای مثال فرض کنید ۲ شرکت از نظر ساختار مالی، سوابق سوددهی و سهم فروش در بازار مشابه یکدیگر باشند، اما بررسی صورتهای مالی اطلاعات مفیدی درباره اولویت سرمایهگذاری در شرکتها نداشته باشد؛ در این زمان یک سرمایهگذار بالقوه که علاقه زیادی به دورنمای شرکتها دارد نمیتواند تصمیمهای درستی درباره سرمایهگذاری بگیرد. حسابداری رفتاری در این مواقع با استفاده از اطلاعات غیرمالی پیرامون شرکت میتواند درباره اولویتبندی هر کدام از شرکتها اطلاعات مفیدی به سرمایهگذاران ارائه کند.
تثبیت وظیفهای
یکی دیگر از مطالعاتی که به حسابداری رفتاری مربوط میشود تثبیت وظیفه است. تثبیت وظیفه به این معنا است که اگر فرد عنوانی را به یک موضوع نسبت دهد دیگر نمیتواند معنای دیگری برای آن درنظر بگیرد. طبق پژوهشها اگر روشهای حسابداری با نامهای مشابهی خطاب شوند، افرادی که مفاهیم حسابداری را به خوبی نمیدانند ممکن است روشهای متفاوت برای نتیجهگیری از کار را نادیده بگیرند.
القای اطلاعات در حسابداری رفتاری
رفتار افراد از ۲ راه تحت تاثیر قرار میگیرد که عبارتاند از:
۱- استفاده از اطلاعات زمانی (به عنوان دریافتکننده اطلاعات)
۲- القای اطلاعات زمانی (به عنوان ارسالکننده اطلاعات)
نقش اطلاعات حسابداری در تصمیمگیری
تصمیمگیری به زبان ساده به معنای انتخاب یک راهحل میان راهحلهای موجود است. بر همین اساس نظریه کلاسیک و نظریه رفتاری از مهمترین نظریههای تصمیمگیری هستند. مفروضات نظریه تصمیمگیری کلاسیک به صورت زیر است: اهداف مشخص و معلوم، شناسایی راهحلهای ممکن و بررسی آنها، توجه به نتایج ناشی از راهحلها، قرار گرفتن اطلاعات کامل در دسترس تصمیمگیرنده و عاقلانه عمل کردن تصمیمگیرندگان.
مفروضات نظریه رفتاری تصمیمگیری به صورت زیر است: همراه بودن تصمیمها با کاستیها و درجههایی از عدم درک واقعی، عدم موفقیت تصمیمگیرندگان در ایجاد راهحلهای ممکن برای تصمیمگیری، تصمیمگیری نهایی براساس معیارهایی که رضایتبخشی زیادی دارند.
حسابداری رفتاری در موضوعات مالی و سرمایهگذاری
تصمیمگیری برای سرمایهگذاریها تنها براساس شاخصهای اقتصادی و عقلانی نیست؛ بلکه مواردی مانند افق سرمایهگذاری، میزان تحمل مخاطره، اعتمادبهنفس و اعتباری که سرمایهگذار در بازار دارد و موارد مشابه به آن نیز تاثیر زیادی بر رفتار سرمایهگذاران و نوع تصمیمگیری آنها دارد. در حقیقت سبک رفتار سرمایهگذاری آنها بر این اساس شکل میگیرد.
علوم رفتاری در حوزههای مالی، یک رویکرد جدید در مطالعات بازارهای مالی است و بر خلاف مباحث و تئوریهای مالی استاندارد به موضوع تاثیر گرایشهای رفتاری و شناختی بر قیمتهای دارایی و مالی میپردازد. برخلاف بسیاری از نظریات در این حوزه، مباحث رفتارهای مالی و سرمایهگذاری مربوط به افراد و روشهایی است که اطلاعات را جمعآوری و استفاده میکنند. این جنبه از تصمیمهای مالی و سرمایهگذاری به دنبال فهم و پیشبینی تصمیمهای روانشناختی در بازار مالی است.
نتیجهگیری
در این مقاله به بررسی حسابداری رفتاری پرداختیم. حسابداری رفتاری یکی از گرایشهای مهم در حسابداری است و به ارتباط بین انسان و سیستمهای حسابداری توجه زیادی دارد. حسابداری رفتاری برای ارائه بهتر ذهنیت اقتصادی شرکت، کاربرد اصل افشا کامل و درج اطلاعات رفتاری به عنوان مکمل اطلاعات مالی و غیرمالی موجود ضروری است.
مالی و مالی رفتاری
مالی و مالی رفتاری
مقدمه
علم مالی بخشی از علم اقتصاد است که به طور کلی به سه دستهی مالی عمومی، مالی شرکتها و مالی شخصی تقسیم بندی میشود. ازاین رو مالی رفتاری (behavioral finance) شاخهای نسبتا نوین در علم مالی است.
علم مالی به مطالعه، خلق و مدیریت پول و سرمایهگذاری میپردازد. از این رو، در ابتدا مبانی نظری مالی مشابه اقتصاد خرد، بر اساس فرض رفتار عقلایی شکل گرفت.
مالی عمومی
در مالی عمومی، موضوعات مورد مطالعه عبارتند از: نظام مالیاتی، مخارج دولت و ابزارهای مالی که جهت ایجاد ثبات در اقتصاد استفاده میشوند.
مالی شرکتها
در مالی شرکتها تمرکز اصلی بر تامین مالی، مدیریت بدهیها و جریانهای نقدینگی شرکت است. امور مالی شخصی نیز مربوط به برنامهریزی مالی افراد در کوتاه مدت و بلندمدت مالی رفتاری چیست؟ است. از دیگر مباحث مهم که در علم مالی به آن پرداخته میشود، چگونگی برآورد ریسک و بازدهی برای سرمایهگذاران است.
مالی مدرن
مالی مدرن به عنوان حوزهای مستقل از علم اقتصاد، در دهههای 40 و 50 میلادی توسط پژوهشگرانی همچون مارکوویتز، توبین، شارپ، ترینور، بلک و شولز ظهور پیدا کرد.
در این دوره و تا مدتی پس از آن، بنظر میرسید که مدلهای مالی رایج به خوبی توان تبیین و پیشبینی رخدادهای اقتصادی را دارند. به مرور زمان، دانشگران متوجه ناهنجاریها و رفتارهایی در اقتصاد شدند. این ناهنجاریها قابل توضیح با مدلهای رایج نبود.
باتوجه به مشاهدات بدست آمده، افراد در بسیاری مواقع عقلایی رفتار نمیکردند. این پدیده باعث میشد تا رفتار آنان قابل توضیح با مدلهای رایج نباشد.
با تلاش پژوهشگران، مالی رفتاری برای توضیح این دست از پدیدهها شکل گرفت. درواقع، این علم، به مطالعه بر رفتار افراد و سرمایهگذاران از منظر روانشناسی و شناختی میپردازد.
به طور معمول، behavioral finance دربرگیرنده پنج مفهوم است که عبارت اند از:
- حسابداری ذهنی: این مفهوم به فرایند تخصیص پول توسط افراد به اهداف مختلف و تمایلات آنها میپردازد.
- رفتار گلهای: این رفتار بیان میکند که افراد تمایل دارند تا از رفتار اکثریت مردم در بازار پیروی کنند. در مالی رفتاری، این رفتار که به نوعی منفی تلقی میشود، علت صعودها و نزولهای شدید در بازارهای مالی است.
- شکاف احساسی: در بسیاری موارد افراد بر اساس احساسات خود همچون خشم، ترس و هیجان تصمیم میگیرند. این موجب میشود تا رفتار و تصمیم گیری افراد در بازارهای مالی عقلایی نباشد.
- لنگر انداختن: این مفهوم بیان میکند که افراد با توجه به معیار و مرجع خاصی مخارج خود را تخصیص میدهند.
- خود انتسابی: افراد تمایل دارند تا سطح دانش خود را بالاتر از دیگران بدانند. از این رو تصمیمات گرفته شده بیشتر بر پایهی اعتماد دانش خود فرد است.
از علم مالی مرسوم تا مالی رفتاری
علم مالی رفتاری که شاخهای جدید از علم مالی است، همواره تبیین و توضیح رفتار مشاهدهشده بازار و سرمایهگذاران را مورد بررسی قرار میدهد.
اما علم مالی استاندارد بر اساس فروضی که به صورت منطقی و از قبل تعیین شدهاند، به این میپردازد که رفتار سرمایهگذران و بازار چگونه باید باشد.
بهعبارتی دیگر، این علم از این جهتکه تمرکز بر چگونگی واکنش بازار و سرمایهگذاران در عمل و نه در تئوری دارد همواره با مالی سنتی در تضاد است.
درواقع میتوان گفت که رویکرد behavioral finance برخلاف رویکرد مرسوم مالی، به مشاهدات بدست آمده اهمیت بیشتری میدهد تا نظریات مبنی بر فروض منطقی.
با تمرکز بر رفتار واقعی افراد، پژوهشگران این علم دریافتهاند که شیوه و نتیجهی تصمیمگیری سرمایهگذاران با آنچه در نظریات مالی مرسوم بیان میشود متفاوت است
تفاوت رویکرد در قبال افراد
رویکرد مرسوم مالی، رفتار سرمایهگذاران را عقلایی فرض میکند، درحالی که در مالی رفتاری رفتار افراد نُرمال تلقی میشود. افراد نرمال به گونهای رفتار میکنند که ممکن است از نظر رویکرد مرسوم مالی، غیرعقلایی باشد و نتیجهی این رفتار بهینه نباشد.
به صورت دقیقتر میتوان گفت که این علم به تحلیل تصمیم گیری فردی و جمعی سرمایهگذاران میپردازد. برای تحلیل تصمیمگیری افراد، Howard Raiffa، چهارچوبی ارائه میکند. با استفاده از این چهارچوب میتوان دقیق تر به طرز تفکر واقعی افراد پی برد. این چهار چوب از سه بخش تحلیل هنجاری (normative)، تحلیل توصیفی (descriptive) و تحلیل تجویزی (prescriptive ) تشکیل میشود.
رویکرد مالی مرسوم که به بایدها میپردازد را میتوان در تحلیل هنجاری گنجاند. درحالی که رویکرد behavioral finance در بخش تحلیل توصیفی قرار میگیرد. چون به توصیف مشاهدات بدست آمده میپردازد. در آخر با به کار بستن این رویکرد در پیش بینیها میتوان به تحلیل تجویزی پرداخت.
مالی رفتاری در مقابل مالی استاندارد
در مالی استاندارد، فرض بر این است که افراد ریسکگریز و به دنبال حداکثرسازی مطلوبیت و منفعت شخصی خود هستند. همچنین افرادی که رفتارهایشان منطبق با این فرضیات باشد، افراد منطقی (عقلایی) تلقی میشوند.
درواقع در مالی استاندارد تصمیمات افراد سازگار با تئوری مطلوبیت بوده و پیوسته با توجه به شرایط مختلف بازار، دیدگاهها و انتظارات خود را تطبیق میدهند.
از جمله فرضیات دیگر شاخه استاندارد این است که معمولا قیمت همه اطلاعات موجود و مرتبط در سطح بازار را در بر میگیرد و بازاری که رفتاری مشابه با این فرضیه را نشان دهد یک بازار کارا نامیده میشود.
برخلاف مالی استاندارد که ریشه در اقتصاد نئوکلاسیک دارد، مالی رفتاری مبتنی بر مباحث روانشناسی است که نه بازار را کارا و نه سرمایهگذاران را عقلایی درنظر میگیرد.
behavioral finance به دو دسته خرد (Behavioral finance micro) و کلان (Behavioral finance macro) تقسیم میشود.
شاخه خرد
شاخه خرد به بررسی رفتارها و ناهنجاریهایی میپردازد که سرمایهگذاران خرد را از سرمایهگذاران عقلایی متصور شده در مالی استاندارد متمایز میسازد.
شاخه کلان
شاخه کلان به بررسی ناهنجاریهای موجود در بازار که باعث تمایز بین بازارها با بازار کارای موجود در مالی استاندارد میشود میپردازد.
انواع سوگیری
رویکرد BFMI بیان میکند که سوگیریهای واکنشی بر تصمیمگیریهای مالی افراد تاثیر میگذارد. این سوگیریها به دو دسته خطاهای شناختی (cognitive errors) و سوگیریهای احساسی (emotional biases) تقسیم میشوند.
خطاهای شناختی ناشی از خطاهای حافظه، پردازش اطلاعات و یا بهطور کلی حاصل تفکر اشتباه است. درحالیکه خطاهای احساسی از انگیزه و شهود یا بهطور کلی تحتتاثیر هیجانات افراد است.
رویکرد BFMI فرض عقلانیت کامل و فرایند تصمیمگیری موجود در مالی استاندارد، و رویکرد BFMA فرض کارایی بازار را به چالش میکشند.
از اعتبارسنجی تا رفتارسنجی! اعداد چه میگویند؟
با رشد روزافزون صنعت اعتباری از دهههای گذشته تا امروز، موسسات مالی دیگر امکان اعطای تسهیلات اعتباری بدون استفاده از تکنیکهای متنوع ارزیابی متقاضیان را ندارند. با افزایش هزینه جذب مشتریان جدید و رقابت در صنعت مالی، بانکها امروزه تمایل بیشتری به حفظ مشتریان قبلی خود دارند. با توجه به تنوع موسسات مالی، ممکن است یک موسسه به دلیل ارائه خدمات کمکیفیت و عدم جلب رضایت مشتری، به راحتی مشتری خود را از دست داده و بدینترتیب مشتری به سمت موسسه دیگری که خدمات سفارشی و شخصی ارائه میدهد جذب شود. از این رو موسسات مالی نیازمند یک سیستم یکپارچه برای ارزیابی مشتریان ارزشمند و نیازهایشان هستند و در نهایت، چنین ارزیابیهایی به منبع مهمی برای بازاریابی و تصمیمگیری برای موسسات تبدیل میشود.
به طورکلی ارزیابی ریسک اعتباری مشتریان شامل دو بخش ارزیابی مشخصات فرد و اعتبار مالی آنها میباشد که این روش ارزیابی، روش ایستایی است. اما رفتارسنجی ، روشی است برای بروزرسانی ارزیابی ریسک اعتباری افراد با توجه به رفتار و عملکرد فعلی آنها که در طول زمان با تغییر رفتار فرد، تغییر میکند. در این روش، رفتارسنجی افراد جایگزین مشخصات آنها شده و با ترکیب آن با ارزیابی اعتبار مالی آنها میتوان به یک روش اعتبارسنجی پویا دست پیدا کرد.
معرفی رفتارسنجی
همانطور که پیشتر اشاره شد موسسات مالی برای حفظ مشتریان ارزشمند خود نیازمند یک سیستم ارزیابی پویا و منعطف هستند تا در طول زمان بتوانند رضایت مشتریان را کسب کنند. امروزه اکثر موسسات مالی از طریق اعتبارسنجی و بررسی سابقه مالی مشتریان اقدام به ارزیابی مشتریان مینمایند. لیکن شناسایی مشتریان ارزشمند صرفاً براساس ارزیابی سابقه پرداختی آنها کافی نیست؛ زیرا این سیستم تنها اطلاعات مربوط به افرادی را نشان میدهد که برای دریافت تسهیلات پذیرفته شدهاند و اطلاعاتی در رابطه با عملکرد افرادی که برای دریافت تسهیلات فاقد صلاحیت شناخته شدهاند موجود نیست و از آنجایی که اطلاعات افراد در اختیار تمامی موسسات مالی قرار میگیرد، در نتیجه هیچگاه فرصت رشد دارایی به این افراد داده نمیشود. از طرف دیگر، ممکن است مشتری که پرداختیهای خود را هم در موعد مقرر پرداخت میکند نیز در همان حین درگیر رفتارهای پرخطر و ریسکی باشد.
رفتارسنجی از شیوههای روانسنجی برای ایجاد سابقهای از رفتار و عملکرد متقاضیان استفاده میکند. روانسنجی فرآیندی است که به انسان کمک میکند تا پدیدههای روانی انسان را از حالت کیفی به کمی تبدیل کند. همانطور که ثبات روحی و رفتاری برای پرسنل اورژانس ارزیابی میشود و یا برای تشخیص بیماریهای روحی از ارزیابیهای بالینی استفاده میشود، برای پیشبینی میزان آمادگی افراد جهت انجام تعهدات مالی نیز میتوان ویژگیهای شخصی، تجربیات و شخصیت افراد را ارزیابی نمود. تحقیقات نشان داده است که زیستدادهها (biodatas) و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری، به طور منطقی میتواند احتمال درگیر شدن فرد در انتخابهای ریسکی مالی را پیشبینی نماید. این سیستم رفتاری از اواخر دهه 1960 زمانی که کمپانی فیکو (FICO) این سیستم را برای فروشگاههای زنجیرهای Montgomery Ward معرفی نمود، استفاده میشود.
رفتارسنجی، رفتار مشتریان را کمی سازی میکند و از این طریق باعث پیشرفت مدیریت صندوقهای اعتباری و مشتریمداری میشود. رفتارسنجی به درک بهتر مشتریان و بالتبع پاسخگویی موثرتر به نیاز آنان کمک میکند و تصمیمات مربوط به حوزههای مشتریمداری را تسهیل مینماید. تصمیماتی از قبیل تعیین سقف اعتبار مشتریان، ارائه محصول جدید به مشتریان خاص و یا مدیریت بازیابی بدهی در زمان تعویق پرداختیها توسط مشتریان. این سیستم چه در فرآیند مدیریت اعتباری و چه در سیستمهای پردازش پرتفو، کمک به تقسیمبندی و رتبهبندی خودکار حسابها، مشتریان و اوراق بهادار مینماید.
ضرورت استفاده از رفتارسنجی و الگوریتمهای امتیازدهی
از اعتبارسنجی میتوان برای بررسی توانایی بازپرداخت اقساط توسط مشتریان استفاده کرد، اما آیا مدلهای جدید قادر خواهند بود تا احتمال اختلاس و جرایمی از این قبیل را نیز پیشبینی نمایند؟
الگوریتمهای امتیازدهی جدید که پس از مدلهای اعتبارسنجی رایج ایجاد شدهاند، مدعی این هستند که میتوانند رفتار افراد را فراتر از ارزش اعتباری آنان پیشبینی نمایند؛ چنین مدلهای جدیدی میتوانند رفتار افراد را در همه حال مورد بررسی قرار دهند چه در زمانی که یک فرد نقش یک کارمند را در یک اداره دارد و چه زمانی که از نقش کمتری برخوردار بوده و بیمار است.
مدلهای امتیازدهی رفتارمحوری که اخیراً در دنیا مورد استفاده قرار میگیرند قادر خواهند بود تا کلیه جوانب زندگی مالی و غیرمالی یک فرد را مورد ارزیابی قرار دهند؛ به طوری که از کلیترین تا جزئیترین موضوعات زندگی افراد همچون سابقه اعتباری تا وضعیت تأهل در این مدلها باید مشخص شوند تا بتوان رفتار انسان را فراتر از مسئولیتهای مالی مورد بررسی قرار داد.
به نوعی اعتبارسنجی و رفتارسنجی در تعامل با یکدیگر و تکمیلکننده یکدیگر هستند. به عنوان مثال یک شرکت دارویی مثلاً X پیشبینی میکند که هر فرد بیمار تا چه زمانی و تا چه دوزی از یک نوع داروی خاص در طول زمان استفاده خواهد کرد و طبق برآوردهای خود امتیاز و یا نمرهای را به هر بیمار اختصاص میدهد. برای خرید این دارو، در صورتی که نیاز به کارت اعتباری باشد، شرکتها و موسسات صادرکننده کارت با استفاده مالی رفتاری چیست؟ از شاخص اکسپرین تنها میتوانند درآمد فرد را براساس تاریخچه اعتباری وی پیشبینی نمایند. در صورتی که اکوئیفکس از این نیز فراتر رفته و با استفاده از شاخص پیشبینیکننده قابلیت بازپرداخت و نیز شاخص پیشبینیکننده میزان درآمد قابل مصرف (هزینهکرد) ، به بررسی رفتار فرد بیماری که نیاز به دارو و کارت اعتباری خرید دارد، میپردازد.
مدلهای امتیازدهی جدید مشابه مدلهای اعتبارسنجی هستند و بر این فرض استوار هستند که رفتار افراد در گذشته میتواند مخاطرات آتی را پیشبینی کند و بدین منظور از شاخصهای متعددی همچون درآمد استفاده میشود. اما سوالی که در این بین به وجود میآید این است که عملکرد این مدلهای جدید در نشان دادن رفتارهای شخصی چگونه خواهد بود؟
آمارها نشان میدهد که مولفه پیشینه اعتباری، میتواند معیار مطمئنی برای ارزیابی رفتار مشتریان باشد. این مولفه به طور گسترده و به عنوان یک بارومتر برای ارزیابی رفتار وامگیرندگان مورد استفاده قرار میگیرد.
گزارشهای اعتباری توسط مالی رفتاری چیست؟ طیف وسیعی از افراد همچون کارفرمایانی که قصد استخدام افراد را دارند، صاحبخانههایی که قصد اجاره منزل دارند و حتی شرکتهای خدماتی که ارائهدهنده خدمات اینترنت خانگی و موبایل هستند، مشاهده میشود. با این حال، تمام رفتارهایی که از انسان سر میزند به رفتار اعتباری ارتباط ندارد.
بررسی گزارشهای اعتباری از سوی کارفرمایان عمدتاً قرضورزانه و بحثبرانگیز است. زیرا هر امتیاز منفی در گزارش مانند طرح دعوی و شکایت و تعداد پروندههایی از این دست، میتواند مفهومی در تضاد با عملکرد شغلی مناسب و یا صداقت کاری داشته باشد. با این حال، سخنگوی ترنسیونیون در گزارش وال استریت خطاب به قانونگذاران عنوان کرده است که این شرکت نمیتواند وجود رابطه و همبستگی آماری شفاف و دقیقی را بین سابقه اعتباری و عملکرد شغلی نشان دهد. وی عنوان کرد امید است که مدلهای رفتارسنجی بتوانند در الگوریتمهای خود ارتباط بهتری بین دادهها و احتمال عملکرد را نمایش دهند.
اکنون نسل جدید مدلهای اعتبارسنجی و یا رفتارسنجی راهی طولانی برای تکامل در پیش رو دارند. مدلهایی که مبتنی بر رفتار هستند در پی این هستند که همچون مدلهای اعتبارسنجی کارآمد بوده و فرمولی دقیق برای ارزیابی مشخصات مشتریان و پیشبینی ریسک ارائه نمایند.
اگر به همان شرکت دارویی X که به شناسایی بیماران و میزان نیاز آنها میپردازد و پیشبینیهای لازم را انجام میدهد، برگردیم خواهیم دید که چنین شرکتی میتواند در پایش متقاضیان به خوبی عمل کند و با امتیازدهی به آنها براساس سن، میزان درآمد، مدت اشتغال به کار، مدت ابتلا به بیماری و … به سایر شرکتهای اعتبارسنجی نیز کمک نماید. همچنین چنین شرکتهایی با شناسایی نیازهای اساسی افراد میتوانند به نفع خود نیز کار کنند و با ارسال ایمیل و یا پیامک به افراد، آنها را ترغیب به ادامه روند درمان و خرید دارو کنند.
با افزایش تعداد شرکتهایی که به جمعآوری اطلاعات افراد از روی فعالیتهای آنها، روابط موجود در شبکههای اجتماعی و حتی عادات خرید آنها میپردازند (همچون شرکت X که به شناسایی عادات و مصارف دارویی افراد میپردازد)، امتیازات جدیدی راجع به هر فرد به دست میآید که میتواند بسیاری از واقعیتهای زندگی او را چه در حوزه مالی و چه غیرمالی بیان نماید.
نتیجهگیری
با توجه به تعاریف ارائه شده و شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع امروز که هرروز شاهد تغییرات چشمگیری هستیم، به نظر میرسد وجود ابزاری مانند ابزار رفتارسنجی در ارزیابی عملکرد و احوال مشتریان بسیار مهم و حائز اهمیت است. این ابزار به همراه اعتبارسنجی در عصر حاضر، تبدیل به دو ابزار مهم برای پیشبینی ریسکهای مالی وامگیرندگان شدهاند. از طرف دیگر نظر به عدم ثبات موجود در جوامع مختلف چه در شرایط اقتصادی و چه در سطح زندگی افراد، به نظر میرسد تمایلات افراد به رفتارهای پرخطر و ریسکی بیشتر شده و سازمانها نیاز به ابزار یا راهکاری مناسب برای پوشش ریسکهای ناشی از تأمین مالی وامگیرندگان مانند ریسک نکول میباشند که رفتارسنجی این امکان را برای آنها فراهم نموده است.
سامانه مرآت بزرگترین مرکز ارائه دهنده خدمات اعتبارسنجی در کشور، به همراه اخبار و مقالات جدید و مهم ایران و جهان در حوزه اعتبارسنجی