آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری

استراتژی مالی
اولین کنفرانس بین المللی مدیریت، حسابداری، علوم تربیتی و اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل
خرید و دانلود فایل مقاله
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 67 صفحه است به صورت فایل PDF در اختیار داشته باشید.
مشخصات نویسندگان مقاله استراتژی مالی
چکیده مقاله :
سرمایه گذاری از عوامل موثر رشد و توسعه اقتصادی می باشد، به همین دلیل امروزه هر شرکت و سازمانی برای رسیدن بهاین عوامل نیاز به یک استراتژی مالی درست و با مدیریت دارد. این استراتژی شامل بعدی از استراتژی می شود که در حیطه یمدیریت مالی قرار دارد و شامل تصمیم گیری در مورد سرمایه آن بخش می شود. استراتژی مالی دارای یک الگوی ترکیبی جهتهماهنگی بین زیر سیستم های خود دارد که شامل: (استراتژی سرمایه گذاری، استراتژی تامین مالی، استراتژی تقسیم سود،استراتژی سرمایه در گردش) می شود. الگو های هماهنگی استراتژیک می تواند دارای سه بخش باشد:1- الگوی عقلایی2- الگوی طبیعی3- الگوی ترکیبیبا این تفاسیر می توان تصمیماتی در کوتاه مدت گرفت که ارزش شرکت یا سازمان را در بلند مدت افزایش دهیم، اینتصمیمات درست در استراتژی مالی در مازاد بازده سهام نمود خواهد کرد. در این میان بعضی عوامل وجود دارد که باعث تغییراستراتژی مالی می شود؛ تورم یکی از این عوامل می باشد.در این پژوهش میخواهیم به بررسی استراتژی مالی، عواملی که باعث تغییر دادن این استراتژی می شوند پردازیم.
کلیدواژه ها:
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله در پایگاه سیویلیکا MAESREAI01_058 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
عباسی، سعید،1395،استراتژی مالی،اولین کنفرانس بین المللی مدیریت، حسابداری، علوم تربیتی و اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل،ساری،https://civilica.com/doc/598116
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1395، عباسی، سعید؛ )
برای بار دوم به بعد: ( 1395، عباسی؛ )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
مقالات پیشنهادی مرتبط
مقالات فوق بر اساس داده کاوی مقالات مطالعه شده توسط پژوهشگران محاسبه شده است.
مقالات مرتبط جدید
مقالات فوق اخیرا در حوزه مرتبط با این مقاله به سیویلیکا افزوده شده اند.
طرح های پژوهشی مرتبط جدید
طرح های پژوهشی فوق اخیرا در حوزه مرتبط با این مقاله به سیویلیکا افزوده شده اند.
به اشتراک گذاری این صفحه
اطلاعات بیشتر درباره COI
COI مخفف عبارت CIVILICA Object Identifier به معنی شناسه سیویلیکا برای اسناد است. COI کدی است که مطابق محل انتشار، به مقالات کنفرانسها و ژورنالهای داخل کشور به هنگام نمایه سازی بر روی پایگاه استنادی سیویلیکا اختصاص می یابد.
کد COI به مفهوم کد ملی اسناد نمایه شده در سیویلیکا است و کدی یکتا و ثابت است و به همین دلیل همواره قابلیت استناد و پیگیری دارد.
راهنمای پژوهشگران و دانشجویان
راهنمای دبیرخانه کنفرانسها و مجلات
برخی از دانشگاههای عضو
برخی از سازمانهای عضو
سازمان انرژی اتمی ایران
سازمان ملی استاندارد
سازمان مدیریت صنعتی
اداره کل نظارت فنی و مهندسی قوه قضاییه
سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران
وزارت نیرو
مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی
لیست همه مراکز عضو
دفتر مرکزی انتشارات بوم سازه (سیویلیکا): تهران، بزرگراه جلال آل احمد، بین خیابان کارگر و بزرگراه چمران، کوچه پروانه، پلاک ۴، ساختمان چمران، طبقه ۴، واحد ۳۱
تمامی خدمات پایگاه سیویلیکا ، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است
آموزش استراتژیهای سرمایهگذاری
تصور کنید از سال 87 تا 97 ماهی 100 هزار تومان پسانداز کرده باشید. بعد از یک سال 1 میلیون و 200 هزار تومان داشتید. پولی که با آن میتوانستید یک آیفون 1 و یک ساعت سیتیزن بخرید. ده سال میگذرد و 12 میلیون پسانداز میکنید. خب، حالا میتوانید یک آیفون ایکس و یک اپل واچ بخرید. دقت کنید. یک آیفون و نه ده آیفون! چه اتفاقی افتاد؟ چرا ارزش پسانداز یکساله و دهساله هیچ فرقی نداشت؟ آیا پسانداز کردن کار معقولی نیست؟ آیا بجای پسانداز یک سرمایهگذاری استراتژیک میتواند شرایط را تغییر دهد؟
اول باید یکچیز را مشخص کنیم. آیا به دنبال یک استراتژی سرمایهگذاری «خوب» هستیم یا «بهترین» استراتژی سرمایهگذاری ممکن را میخواهیم؟ آیا از اساس چیزی به نام بهترین استراتژی وجود دارد؟ آیا لازم است برای سرمایهگذاری خود استراتژی داشته باشیم؟ برای پیدا کردن جواب این سوالها با ما همراه باشید!
بیایید یک استراتژی داشته باشیم!
شاید معنای سرمایهگذاری استراتژیک برایتان گنگ و مبهم به نظر بیاید. اجازه بدهید یک مثال بزنم شاید قضیه کمی روشن شود:
سکه گران میشود. بعد از مدتی کسانی که سکه دارند تصمیم میگیرند دارایی خود را نقد کنند. قیمت پایین میآید. پایین آمدن قیمت موج دوم خریداران را به بازار میفرستد. با فشار تقاضا قیمت دوباره بالا میرود.
احمد در اولین رشد قیمت سکه میخرد. مینا وقتی قیمتها برای اولین بار نزولی میشود خرید میکند. ابراهیم در دومین رشد قیمت به بازار میرود. مریم از قدیم سکه داشته، با دومین رشد قیمت سکههای خود را نقد میکند.
چه چیز باعث میشود که این آدمها رفتارهایی متفاوت انجام دهند؟ آیا آنها برای خود استراتژی دارند، یا تنها تحت تاثیر هیجان است که به بازار پاسخ میدهند؟
استراتژی سرمایهگذاری چیست؟
استراتژی سرمایهگذاری شامل مجموعهای از قواعد، باورها، اقدامات و ارزشها میشود که مسیر سرمایهگذاری هر فرد را تا رسیدن به هدف مشخص میکنند.
ممکن است بگویید هدف هرکس حداکثر سود است؛ اما این حرف درست نیست. برخی بهدنبال حداکثر سود در زمانی کوتاه هستند، برخی دیگر میخواهند در بلندمدت «سود نهایی» را حداکثر کنند، ولو با پذیرش زیان موقتی. برخی حداقل ریسک را میخواهند برخی از ریسکپذیری لذت میبرند.
برخی بهدنبال حداکثر سود در زمانی کوتاه هستند، برخی دیگر میخواهند در بلندمدت «سود نهایی» را حداکثر کنند.
حتی هستند کسانی که هدفشان از سرمایهگذاری حداکثر سود نیست. مدیر یک باشگاه ورزشی به دنبال قهرمانی است نه مقایسه جوایز با سود حاصل از فروش بازیکنان. هدف برادران رایت لذت پرواز بود. نه حراج پروازهای لحظه آخری.
بیایید برخی از معروفترین استراتژیهای سرمایهگذاری را با هم مرور کنیم.
استراتژی سرمایهگذاری گلهای
یک گله گوسفند در حال چریدن هستند. یکی از گوسفندها دارد علفی تازه میخورد. گله بهیکباره به سمتی میدود. گوسفند موردنظر نمیداند چرا گله جابجا شد؛ اما به دنبال آنها میدود. ولو به قیمت از دست دادن علف تازه و خوشمزه خودش.
برخی از سرمایهگذاران هیچ استراتژیای ندارند. میخرند و میفروشند. بدون آنکه بدانند سهامی که میخرند مربوط به چه شرکتهایی است. این افراد ممکن است سود یا زیان کنند؛ اما باید بدانند که سودهایشان تنها به بختواقبال مربوط بوده نه به شم قوی آنها در سرمایهگذاری.
این افراد همیشه در صف هستند. یا همراه دیگران صف ایستادهاند که خرید کنند یا میخواهند چیزی که دیروز در صف خریدهاند را بفروشند.
استراتژی سرمایهگذاری بخر – نگهدار
برخی بر این باورند که قیمت همهچیز بالاخره یک روز جهش میکند؛ مثلا یک زمانی میآید که سکه از 3 میلیون در مدتی کوتاه برسد به 4 میلیون. کسانی که بعد از پرش به بازار حمله میکنند (گلهای) شاید چند صدهزار سود یا زیان کنند؛ اما کسی سود اصلی را میبرد که سکه را قبل از پرش قیمت خریده بود.
این افراد موارد سرمایهگذاری را به قصد فروش نمیخرند. میخرند که نگه دارند. شاید ده سال یا بیست سال. زمین، طلا و سهام، فرقی نمیکند. این سرمایهگذارها بجای قیمتها، به دنبال ارزشها هستند. آنها چیزی را میخرند که ارزش زیادی دارد، اما قیمتش ارزان است. بعد مدتی طولانی صبر میکنند تا دنیا هم به ارزش خرید آنها پی ببرد. مثل کسی که در دهه 1920 نقاشیهای پیکاسو و سالوادور دالی را خریده بود.
استراتژی سرمایهگذاری بلند-کوتاه
یک کشاورز میداند قیمت بادام در حال کاهش است. (مثلا از نوبر تا اشباعشدن بازار) اما قیمت برنج دارد افزایش پیدا میکند. کشاورز هنوز بادامهایش را برداشت نکرده. ترس کاهش روزبهروز قیمت بادام او را آزار میدهد. از طرف دیگر او میخواهد با فروش بادام، برنج بخرد اما هر روز قیمت برنج بالا میرود.
او میتواند الان برنج را نسیه (پرداخت سه ماه بعد) بخرد اما بادام را بهصورت پیشفروش (تحویل سهماه بعد) بفروشد. وقتی برنج گران شود، او به خاطر ارزان خریدن برنج سود میکند. همچنین وقتی بادام ارزان شود، او بادام را گرانتر فروخته است. بعد از مدتی این کشاورز بجای کاشت بادام، تصمیم میگیرد بادام را گران بفروشد و سر فرصت از دیگران ارزان خریده و تحویل دهد. با این استراتژی او به یک سرمایهگذار بلند- کوتاه تبدیل خواهد شد.
استراتژی سرمایهگذاری تکانهای
فرض کنید مسئول خرید رئال مادرید هستید. بهاحتمالزیاد سعی میکنید بهترین بازیکنان فوتبال جهان را بخرید و ضعیفترین بازیکنان خود را بفروشید؛ اما اگر به این رویه ادامه دهید، بهزودی ورشکست خواهید شد. بهبیاندیگر برای ساختن ثروت باید بهترین بازیکنان خود را بفروشید و بازیکنان جوان و رو به رشد را بخرید.
یک استراتژی سرمایهگذاری دیگر شامل گران خریدن و گرانتر فروختن است.
اما برخی باور دارند که ارزانخریدن و گرانفروختن سودآور نیست. شما در فاصله زمانی بین خریدوفروش خود باید پول خرج کنید؛ مثلا دستمزد بازیکن جوان، هزینه تمرین، اقامت، سفر، آموزش و… یک استراتژی سرمایهگذاری دیگر شامل گران خریدن و گرانتر فروختن است. مثل تیمی که نیمار را با قیمتی بالا جذب میکند و او را گرانتر از قیمت خریدش با باشگاهی دیگر میفرستد. یک تیم میتواند این کار را در طول یک فصل انجام دهد، بجای آنکه منتظر بماند تا دنیا به ارزشهای استعدادی جوان پی ببرد، شاید هم نبرد.
استراتژی آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری سرمایهگذاری ساز مخالف
ساز مخالف، درست در نقطه مقابل استراتژی گلهای قرار میگیرد. در این استراتژی وقتی همه به یک مورد سرمایهگذاری علاقه نشان میدهند، فرد آن را میفروشد. در مقابل وقتی همه فروشندهاند او خرید میکند.
مثلا وقتی همه دربهدر دنبال این هستند که سکه طلا بخرند چون قیمت دارد روزبهروز بیشتر میشود، سرمایهگذار سکههایش را با قیمت بالا عرضه میکند. وقتی قیمت پایین آمد و همه وحشتزده به دنبال فروشنده هستند، فرد سکههای مردم را با قیمت ارزان میخرد.
در بازار سهام، سرمایهگذار ساز مخالف، در صف خرید میفروشد و هرگز وارد صف نمیشود. وقتی همان سهم صف فروش شد، فرد سهمی که فروخته را با قیمتی کمتر میخرد. (عموم مردم در صف خرید آرزو میکنند بتوانند خرید کنند و در صف فروش از خدا میخواهند داراییشان فروش برود.)
استراتژی سرمایهگذاری سود تقسیمی
چه از تکانهها را دنبال کنید، چه ساز مخالف بزنید، تا اینجا تنها به قیمتها توجه داشتهایم، نه به سود سرمایهگذاری. در این حالت سرمایهگذار از بالا رفتن قیمت سهام سود میبرد نه از سود تقسیمی شرکت.
اما برخی از سرمایهگذارها مستقل از قیمت، به دنبال دریافت سود تقسیمی هستند. برای آنها پیشبینی سود شرکت از هرچیزی مهمتر است.
برای این افراد شرکتی که سود تقسیمی خوب، منظم، قابل پیشبینی و رشدکننده دارد یک مورد سرمایهگذاری مطلوب است. در این حالت سرمایهگذار باید بهره انتظاری خود را تعریف کند؛ مثلا اگر توقع داریم سالی 25 درصد سود کنیم، شرکتی که هر سال یکچهارم قیمتش را به شکل سود تقسیم کند و سودش سالانه دستکم بهاندازه تورم رشد کند، خوب است.
استراتژی سرمایهگذاری دریپ
نه اشتباه ننوشتم. منظورم دریپ است نه دریبل! دریپ یا DRIP ربطی به فوتبال ندارد و اصطلاحی کاملا مالی است. Dividend Reinvestment Plan یا برنامه سرمایهگذاری مجدد سود تقسیمی یکی از استراتژیهای رایج در بین سرمایهگذاران است.
در بیان ساده این استراتژی سرلوحه کار کسی است که از پول حاصل از فروش گندم، زمین زراعی بیشتر بخرد. دقت کنید اگر قیمت زمین بالا برود او از افزایش قیمت زمینهایش سود میبرد. اگر قیمت زمین ارزان شود او زمین بیشتری خریداری میکند. پس او از ریسک نوسان قیمت زمینهای زراعی در امان خواهد بود.
استراتژی خرید پلکانی
میخواهید 10 میلیون تومان را در بازار طلا سرمایهگذاری کنید. الان قیمت طلا 100 هزار برای هر گرم است. میتوانید به بازار بروید و 100 گرم طلا بخرید و به خانه بازگردید. اگر بعد از ده روز قیمت طلا بشود 102 هزار تومان، 200 هزار سود میکنید اما اگر بشود 98 هزار، 200 تومان ضرر کردهاید.
حالا فرض کنید بجای خرید 100 گرم طلا، هرروز 1 میلیون تومان خرید کنید. اگر قیمت هرروز کمی بالا برود تا به 102 هزار تومان برسد، شما درنهایت سود میکنید؛ اما اگر بعد از 10 روز قیمت طلا به 98 هزار تومان رسیده باشد، شما بیشتر از 100 گرم طلا دارید. درست است که در صورت رشد قیمت سود کمتری نصیب شما میشود اما به همان میزان ریسک کاهش قیمت هم برایتان کمرنگتر میشود.
استراتژی میانگینگیری هزینه ریالی
ماهی 500 هزار تومان سهم میخرم! این یک جمله، یکی از مهمترین استراتژیهای سرمایهگذاری است. فرض کنید این ماه سهم شرکت موردعلاقه من 500 تومان باشد. این ماه هزار سهم از این شرکت میخرم.
ماه بعد قیمت سهم به 400 تومان میرسد. حالا با 500 تومانم 1250 سهم میخرم. ماه بعد قیمت به 600 میرسد، 833 سهم میخرم. باز قیمت به 500 باز میگردد. هزارتای دیگر میخرم.
در ماه اول با دو میلیون تومان میتوانستم 4000 سهم بخرم؛ اما الان 4083 سهم دارم؛ یعنی 41 هزار و 500 تومان سود کردهام.
در این استراتژی برخی ممکن است عملکرد بهتری از دیگران داشته باشند. اگر و فقط اگر کمی خوششانستر از دیگران باشند.
استراتژی متنوعسازی
تمام تخممرغهایت را در یک سبد نگذار! شاید این جمله بهعنوان یکی از اصول سرمایهگذاری به گوش شما خورده باشد؛ اما خوب است بدانید متنوعسازی تنها یکی از استراتژیهای سرمایهگذاری است.
در این مدل فرد موارد متنوع سرمایهگذاری را انتخاب میکند: سهام خودروسازی و پالایشی، یک زمین زراعی، مقداری طلا و سرمایهگذاری در یک نمایشگاه خودرو.
کسی که میخواهد 100 تخم خود را در 20 سبد بگذارد، باید 20 سبد بخرد.
متنوعسازی میتواند افقی باشد: خرید سهام تمام شرکتهای پالایشگاهی. میتواند عمودی باشد: سهام شرکت پرورش گاو، تولید شیر، تولید لبنیات و فروشگاه زنجیره عرضه محصولات لبنی.
این روش خالی از ایراد نیست. دقت کنید کسی که میخواهد 100 تخم خود را در 20 سبد بگذارد، باید 20 سبد بخرد. تخممرغ چقدر گران شود که پول سبدها در بیاید؟
از خوبیهای داشتن استراتژی
داشتن استراتژی، خود یک اقدام استراتژیک است. برای این که از هیجانات بازار به دور باشید، بهتر است اصول و قواعد خود را قبل از مواجهشدن با تابلوی قیمتها تعیین کنید؛ مثلا شاید قصد کنید که هرگز بر روی شرکتهای زیانده سرمایهگذاری نکنید؛ اما وقتی قیمت سهم 50 درصد کاهش داشته و میدانید که بهسادگی میشود 10 درصد سود کرد، بهسختی میتوانید در مقابل این وسوسه مقاومت کنید.
بعد از مطالعه و انتخاب استراتژی، پایبندی به اصول فردی کاری بیاندازه دشوار است. شاید خودمان را فریب بدهیم و بگوییم به خاطر تغییر در شرایط بازار، تغییری استراتژیک ایجاد کردهایم؛ اما درواقع داریم از یک الگوی قدیمی سرمایهگذاری به نام استراتژی گلهای پیروی میکنیم.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
آشنایی با فرصتهای تأمین مالی از کانال بازار سرمایه
شرکتهای سهامی خاص و همچنین شرکتهای سهامی عام برای اجرای طرحهای خود ممکن است به منابع مالی نیاز داشته باشند. درواقع اجرای طرح توسعه، خرید ماشینآلات و تجهیزات، میزان سرمایه در گردش، بازپرداخت بدهی و … مواردی هستند که سبب میشوند شرکتها به دنبال تأمین مالی از طرق مختلف باشند. صندوق سرمایهگذاری خصوصی۱ یکی از ابزارهای بازار سرمایه برای تجمیع منابع و تأمین مالی شرکتهای سهامی خاص از طریق خرید سهام شرکت و شراکت با مدیران آنها میباشد.
آشنایی با صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی
در حقیقت صندوق سرمایهگذاری خصوصی در نقطه مقابل صندوق سرمایهگذاری مشترک قرار دارد. صندوق سرمایهگذاری مشترک، صندوقی عمومی است که عموم مردم میتوانند در آن سرمایهگذاری کنند و سازمان بورس و اوراق بهادار نیز بر این صندوقها نظارت دارد. اما صندوق سرمایهگذاری خصوصی برای عامه مردم نیست و تنها برخی نهادهای مالی و اشخاص حقیقی ثروتمند به سرمایهگذاری در این صندوقها و خرید واحدهای آن اقدام میکنند و میزان نظارت روی آنها کمتر است.
سازوکار این صندوقها همانطور که در ادامه نیز توضیح داده خواهد شد به گونهای طراحی شده است که مقوله «سهامداری» را از «مدیریت» جدا میکند. مسئلهای که در قانون تجارت مطرح نشده است. درواقع طبق قانون تجارت هر شخص و یا شرکتی که بیشترین سهام را دارد از بیشترین حق رأی نیز برخوردار است و اعضای هیئت مدیره شرکت و در نهایت مدیریت آن را انتخاب میکند. البته شریک مدیریتی۲ که بازوی مدیریتی و عملیاتی صندوق است، بخشی از منابع را که معمولاً بیش از ۱۰ درصد نیست، تأمین میکند، اما همچنان سهامدار اکثریت نیست. در ادامه به اجزای داخلی و نحوه عملکرد صندوق سرمایهگذاری خصوصی میپردازیم.
نحوه عملکرد صندوق سرمایهگذاری خصوصی
صندوق سرمایهگذاری خصوصی پس از کسب مجوزهای لازم، اقدام به پذیرهنویسی میکند. طبق دستورالعمل سازمان بورس و اوراق بهادار، حداقل میزان سرمایهگذاری در این صندوقها برای هر شخص مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان است که البته آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری در هنگام پذیرهنویسی پرداخت ۳۵ درصد نیز کفایت کرده و باقیمانده نیز بهصورت تعهدی ثبت خواهد شد. در شرایطی که صندوق مذکور موفق نشود تمام واحدهای خود را بفروشد، ابطال میشود و مبالغی که سرمایهگذاران پرداخت کردهاند به آنها برگشت داده شود. به همین دلیل معمولاً قبل از شروع فرایند پذیرهنویسی با سرمایهگذاران صندوق مشورت میشود تا مسئله ابطال صندوق رخ ندهد.
انواع سرمایهگذاران در صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی
سرمایهگذاران صندوق به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول دارندگان واحدهای آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری ممتاز یا همان مؤسسان هستند که مجمع صندوق را تشکیل میدهند و دسته دوم دارندگان واحدهای عادی که همان سرمایهگذاران با مسئولیت محدود۳ هستند. در این رابطه، مؤسسان و یا همان سرمایهگذاران واحدهای ممتاز، حداقل سه شخص حقیقی و حقوقی هستند که لازم است حداقل معادل ۳۰ درصد از واحدهای صندوق را در اختیار داشته باشند. سرمایهگذاران عادی نیز حداکثر ۷۰ درصد از واحدها را در اختیار میگیرند و از منابع آنها در جهت اهداف صندوق استفاده میشود. تفاوت مهم میان دو دسته مذکور این است که مؤسسان دارای حق رأی هستند ولی دارندگان واحدهای عادی حق رأی ندارند. مزیتی که دارندگان واحدهای عادی از آن برخوردار هستند این است که سازمان بورس و اوراق بهادار برای آنها بازاری ثانویه را در نظر گرفته است. چنین مزیتی باعث میشود که واحدهای خریداریشده آنها نقدشوندگی بهتری داشته باشد. این در حالی است که مؤسسان تنها با اخذ تأییدیه از سازمان بورس و اوراق بهادار میتوانند واحدهای خود را به فروش برسانند، در حقیقت مؤسسان باید سرمایهگذارانی قابل اتکا۴ باشند و سرمایه آنها ترجیحاً تا پایان عمر صندوق در آن باقی بماند. مزیت دیگری که برای دارندگان واحدهای عادی در نظر گرفته شده است نیز آن است که در هنگام تسویه، دارندگان واحدهای عادی در دریافت اصل و فرع به دارندگان واحدهای ممتاز اولویت دارند.
مدیر صندوق پس از جمعآوری وجوه به سرمایهگذاری در شرکتهای هدف اقدام میکند. در این مرحله برای جلوگیری از ریسک تمرکز، حداکثر ۳۵ درصد از منابع صندوق قابلیت سرمایهگذاری در یک شرکت مشخص را دارد. طبق دستورالعمل سازمان بورس و اوراق بهادار، صندوق ۴ سال زمان دارد تا منابع جمعآوریشده را در شرکتهای موردنظر سرمایهگذاری کند و در این بین نیز لازم است جهت تجمیع باقیمانده مبالغ تعهدشده برای دارندگان واحدها فراخوان داشته باشد. البته تا زمانی که معادل ۷۵ درصد از منابع جمعآوری شده صرف سرمایهگذاری نشده باشد، امکان انتشار فراخوان مجدد وجود ندارد و صندوق پس از آنکه ۷۵ درصد از منابع در اختیار، صرف سرمایهگذاری شد، میتواند از دارندگان واحد مجدداً درخواست وجه کند. منابعی که در صندوق باقی میماند یا باید در بانک بهعنوان سپرده نگهداری شوند و یا به خرید اوراق با درآمد ثابت تخصیص داده شوند ولی امکان سرمایهگذاری آنها در سهام بورسی وجود ندارد.
ارکان صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی
«رکن تصمیمگیر» و «رکن نظارتی»، ارکان صندوق سرمایهگذاری خصوصی را تشکیل میدهند. اصلیترین قسمت رکن تصمیمگیر، مدیر صندوق است که صرفاً میتواند یکی از اعضای شرکتهای تأمین سرمایه، هلدینگها، سبدگردانها و یا مشاوران سرمایهگذاری باشد. لازم به ذکر است که اعضای شرکتهای تأمین سرمایه بانکی با توجه به قوانین بانک مرکزی نمیتواند بهعنوان مدیر صندوق انتخاب شوند. کمیته سرمایهگذاری نیز از جمله بخشهای رکن تصمیمگیر است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
رکن نظارتی نیز شامل «متولی» و «حسابرس» است که هر دو از مؤسسات حسابرسی انتخاب میشوند. متولی به امور در جریان نظارت میکند و برخی اقدامات صندوق نیز لازم است به تأیید وی برسد. حسابرس نیز حسابها و صورتهای مالی صندوق را هر ۶ ماه یکبار و همچنین سالانه بررسی میکند تا با استانداردهای حسابداری مغایرت نداشته باشند.
مدیر صندوق پس از تشکیل مجمع صندوق توسط مؤسسان، انتخاب میشود و کمیته سرمایهگذاری نیز باید به تأیید مجمع برسد. همچنین متولی و حسابرس نیز توسط مجمع تعیین میشوند. در حقیقت مجمع صندوق نهاد بالادستی ارکان است و هر قسمتی که کار خود را بهدرستی انجام ندهد، توسط مجمع تعویض میشود. در ادامه به استراتژیهای سرمایهگذاری میپردازیم.
انواع استراتژیهای سرمایهگذاری
۱- اولین استراتژی « سرمایهگذاری جسورانه» است که در حوزه سرمایههای پرمخاطره۵ میباشد. دستورالعمل صندوقهای جسورانه نیز تصویب شده است. سرمایهگذاری جسورانه معمولاً در شرکتهای استارتاپی صورت میگیرد که از مراحل اولیه عبور کردهاند و در حقیقت شرکت تا حدودی شکل گرفته است. صندوقهای جسورانه که بهنوعی زیر مجموعهای از صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی هستند، اقدام به خرید سهام اقلیت میکنند.
۲- دومین استراتژی «سرمایهگذاری در رشد» است. طی این استراتژی در شرکتهایی که به مرحله بلوغ رسیدهاند، سرمایهگذاری صورت میگیرد که به رشد شرکت کمک خواهد کرد.
۳- سومین استراتژی «سرمایهگذاری تملکی» است که بهصورت اهرمی و غیر اهرمی صورت میگیرد. این نوع سرمایهگذاری بیشتر در شرکتهایی اتفاق میافتد که به اصلاح ساختاری احتیاج دارند. طبیعتاً نوع غیر اهرمی به میزان نقدینگی بیشتری از جانب سهامداران نیاز داشته و سطح ریسک کمتری دارد، اما نوع اهرمی سطح ریسک بیشتری دارد و میتوان منابع آن را از طریق تسهیلات فراهم کرد.
۴- چهارمین استراتژی «ساختاردهی مجدد» است که غالباً در شرکتهای ورشکسته و شرکتهایی اتفاق میافتد که از نظر مالی و مسائلی ازایندست اوضاع خوبی ندارند. در این استراتژی صندوق به دنبال این است که با ساماندهی به برخی امور و مشکلات شرکت، آن را به سوددهی و مطلوبیت برساند.
مطابق آنچه در دستورالعمل سازمان بورس و اوراق بهادار آمده است، صندوقها باید نفوذ و کنترل قابلملاحظهای در شرکتهای موردنظر داشته باشند.
در نتیجه از بین استراتژیهای معرفیشده، استراتژی تملکی بیشتر مورد توجه است. البته غیر از استراتژی سرمایهگذاری در رشد، برای استفاده از سایر انواع معرفیشده مانعی وجود ندارد.
حال که استراتژیهای صندوق مشخص شدند، زمان آن است که صندوق به سرمایهگذاری اقدام کند.
روند سرمایهگذاری توسط صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی
واقعیت این است که در رابطه با برخی شرکتهای سهامی خاص، اطلاعات بسیار کمی در دسترس است. بنابراین در این مرحله «کمیته سرمایهگذاری» که متشکل از تیمی متخصص و حرفهای است، به مطالعه و جمعآوری اطلاعاتی دقیق و کامل از شرایط تجاری و مالی شرکت و سایر اطلاعات موردنیاز اقدام میکند تا بتواند شرکتهای مدنظر را ارزشگذاری کرده و در نهایت نتایج را در اختیار مدیریت قرار دهد. واضح است که صندوق سرمایهگذاری خصوصی، باید از اصول شرکتداری آگاه باشد و با استفاده از تجربه و دانش خود به تزریق منابع و سایر امور مرتبط اقدام کند تا شرکت هدف به رشد و شکوفایی برسد. به همین دلیل صندوقها معمولاً در یک استراتژی و یک صنعت سرمایهگذاری میکنند تا با تمرکز و اطلاعات بیشتری کار خود را ادامه دهند.
میزان عمر صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی
طول عمر صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی در ایران هفت سال است که میتوان آن را یک تا دو سال نیز تمدید کرد، البته میتوان زودتر از هفت سال نیز به عمر آن پایان داد. پس از گذشت این مدت، سهام صندوق در شرکتها، به طرق مختلفی چون عرضه اولیه، واگذاری به سرمایهگذاران جدید و یا روشهای دیگر به فروش میرسد. هر سرمایهگذار به اندازه واحدهایی که دارد و پس از کسر کارمزدهای مربوط به مدیر صندوق و سایر هزینهها، به سرمایهاش میرسد. شایان ذکر است که لازم است سرمایهگذاری در این صندوقها با دید بلندمدت انجام شود و از طرفی سرمایهگذاران آن نسبت به شرکتها و صندوقهای بورسی ریسک بیشتری را تحمل کنند که طبیعتاً میتواند بازدههای بسیار بالاتری را به دنبال داشته باشد. از طرفی میزان نقدشوندگی صندوق پایین است و اگر سرمایهگذار جدیدی مایل به خرید واحدهای منتشرشده باشد، لازم است که تعهد باقیمانده توسط سرمایهگذار قبلی را نیز تقبل کند. در نتیجه فرآیند خرید بهراحتی انجام نمیشود و به همین دلیل همانطور که در ابتدا مطرح شد برای مردم عادی کارایی ندارد.
مزایا و معایب سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی
صندوق سرمایهگذاری خصوصی فرصت خوبی را برای سرمایهگذاران ایجاد میکند تا در شرکتهای سهامی خاص نیز حضور داشته باشند. در حقیقت این شیوه تأمین مالی، یک بازی برد- برد برای شرکت سهامی خاص و همچنین سرمایهگذاران صندوق است. از یک طرف، سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در سهام شرکتهایی که احتمالاً از پتانسیلهای بالایی برای رشد برخوردار هستند، اقدام میکنند و به این سبب میتوانند به سودهایی چشمگیر که البته با تحمل میزان ریسک بالاتری تحصیل شده است برسند. از طرفی دیگر، شرکتها نیز در بسیاری از امور مالی و شرکتی خود از تجربه و دانش تیمهایی متخصص و حرفهای استفاده میکنند و در کنار تأمین مالی نیز دارند.
شرکتهای سهامی خاص از نظر میزان اعتبار نیز، در موقعیت بهتری قرار میگیرند و توانایی اخذ تسهیلات و … برای آنها فراهم میشود.
مشکلات احتمالی در مواجه با صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی
بسیاری از شرکتها حاضر نیستند که بخشی از مدیریت و کنترل خود را در شرکت از دست بدهند. این موضوع در شرکتهای سهامی خاص در ایران که بهصورت سنتی مدیریت میشوند و در مقابل تغییرات مقاومت نشان میدهند بیشتر به چشم میخورد. در این رابطه ممکن است با ورود سهامداران جدید، در سطح کارکنان نیز مقاومتی در برابر تغییرات احتمالی صورت بگیرد.
نتیجهگیری
در کشور ما افراد متخصص بسیاری وجود دارد که ایدههای جدیدی دارند و میتوانند با پرورش و رشد این ایدهها، کسبوکارهای بزرگی را بسازند. موضوعی که از یک سمت موجب پیشرفت خودشان میشود و از سمتی دیگر با ایجاد اشتغال و خلق ارزش، به پیشرفت جامعه منجر میشود.کسبوکارهای موفقی مانند اوبر، اینستاگرام، فیسبوک و بسیاری از غولهای فناوری و صنعتی دیگر، نیز از ایدههایی ازهمیندست و با اعتماد و کمک سرمایهگذاران به رشد و بالندگی رسیدهاند. درواقع بسیاری از فکرها و ایدههای بدیعی که میتوانند رشد و توسعه پیدا کنند، به دلیل کمبود منابع و البته برخی دیگر از موانع داخلی، بهصورت ناقص باقی میمانند و یا به بهطور کلی رها میشوند.
دستورالعمل صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی در سال ۱۳۹۸ نهایی شده است. استفاده از این نهاد مالی در بازار سرمایه ایران تجربه بسیار جدیدی است و طبیعتاً تا مرحله بلوغ فاصله زیادی دارد، اما به دلیل ماهیت و هدف تشکیل این صندوقها، میتوان چشمانداز روشنی را برای آن و همچنین شرکتهایی که به تخصص، تجربه، اعتبار و منابع نیاز دارند متصور بود.
متأسفانه در کشور ما بانکها بیش از هر مسئلهای به دنبال تسهیلاتدهی به کسبوکارهایی هستند که از بازگرداندن اصل و فرع تسهیلات اعطایی توسط آنها اطمینان داشته باشند، بر همین اساس اخذ تسهیلات برای کسبوکارهای کوچک و استارتاپها بسیار سخت است. همچنین بسیاری از کارخانهها و بنگاهها به دلیل مسائل و مشکلاتی که در حوزه خرد و کلان دارند، با تعطیلی و ورشکستگی مواجه هستند، در حالی که امکان رونق مجدد آنها با اتخاذ تصمیمات درست وجود خواهد داشت. استفاده از ظرفیتهای بالقوه در بازار سرمایه جهت تأمین مالی و تخصیص بهینه منابع، میتواند راهکاری مناسب برای حل بسیاری از مشکلات کسبوکارها باشد.
آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری
استراتژی سرمایه گذاری مجموعهای از قوانین، ضوابط، روشها یا رفتارهایی است که سرمایهگذار را در انتخاب پرتفولیوی سرمایهگذاری خود راهنمایی میکند. به معنای دیگر برنامه استراتژیک، برنامه سرمایهگذار از توزیع داراییها است که با در نظر گرفتن عوامل مختلفی همانند اهداف فردی، تحمل ریسک و افق زمانی در میان سرمایهگذاریهای مختلف انجام میگیرد.
افق زمانی در سرمایهگذاری به معنای چارچوب زمانی شما است تا به اهداف مالی مشخص خود برسید.
برای استراتژی سرمایه گذاری ردهبندیهای مختلفی انجام شده است. برخی سرمایه گذاران که ریسک پذیر هستند، حداکثر کردن بازگشت سرمایه خود را با سرمایهگذاری در داراییهای ریسکی ترجیح میدهند؛ اما دیگر افراد که کمتر ریسک پذیرند، حداقل کردن ریسکشان را ترجیح میدهند. البته اکثریت بین این دو استراتژی را میپسندند و عمل میکنند.
استراتژی سرمایه گذاری در کسب و کار به چه صورت است؟
یک سرمایه گذار معمولا مایل است تا سریعتر از هر مورد و هر بخشی بفهمد دادههای کلیدی طرح کسب و کار از جمله پیش بینیهای مالی و بازده احتمالی مالی آن کسب و کار چیست؟
بنابراین در این مقاله برای راحت پیش رفتن کار و به نتیجه رسیدن آن، به موضوعات کلیدی که باید در طرح یک کسب و کار به آن اهمیت دهید، میپردازیم تا شما استراتژی سرمایه گذاری خود را بچینید:
- طرح نیاز، خواسته یا مشکل موجود در بازار و ارزش پیشنهادی کسب و کار
ارزش پیشنهادی ممکن است با تکیه بر قیمت، محصول، کیفیت، نحوه ارائه و حل مشکل موجود برای مصرف کنندگان باشد.
بیان ارزش پیشنهادی و اثرگذاری محصول در بازار و یک تشریح مختصر از محصول یکی از مهم ترین مواردی است که باید به شما به عنوان یک سرمایهگذار ارائه شود.
در حقیقت با معرفی آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری ارزش پیشنهادی، شما متوجه موضوع کسب و کار و صنف مربوط به آن خواهید شد.
- نمایش فرصت و سهم بازار و نیز سهم رشد کسب و کار
شما به عنوان یک سرمایه گذار انتظار دارید که شواهد معتبری را از ماتریس سهم رشد و سهم بازار کسب و کار مشاهده کنید. در حقیقت سرمایهگذاران بیش از تماشای شور و اشتیاق زیاد یک کسب و کار به بررسی سهم بازار و سهم رشد یک کسب و کار نگاه میکنند. برای دین این دو سهم میتوانید ازآنها درخواست ماتریس BCG یا همان ماتریس نمایید.
شما از درک خود نسبت به موضوع پیشنهادی کسب و کار به این فکر میکنید که این پیشنهاد، ایده یا طرح چه تفاوتهایی با کارهای فعال کنونی دارد؟ این تفاوتها و مزیتهای رقابتی چیست؟
مزیت رقابتی یک کسب و کار، آن مواردی است که یک کسب و کار را با دیگر کسب و کارهای فعال متمایز ساخته و به نوعی انگیزه خرید مشتری از یک کسب و کار به حساب میآید. مزیت رقابتی میتواند در قیمت، نحوه ارائه ارزش پیشنهادی، کیفیت، تنوع و … باشد.
امروزه مدل کسب و کارها برای نمایش کامل از مختصات مهم یک کسب و کار است. از صاحبان آن کسب و کار درخواست نمایید یک تقسیم بندی از بخشهای مختلف کسب و کارشان راجع به تمام آنچه درباره آن کسب و کار برای شما مهم است را در بوم به نمایش درآورند.
یکی از مواردی که باید به آن بسیار اهمیت دهید، نیروی انسانی و در واقع مجری یک ایده کسب و کار است. توجه داشته باشید که ایدههای غیر جذاب بسیاری وجود دارند که اگر به دست مجریان توانمند سپرده شوند موفق شده و همچنین ایدههای جذابی هستند که به دست تیمهای غیرمتخصص از بین میروند.
- ساختار هزینه و درآمد و بیان انتظارات سرمایهگذاری
آنها در برابر شما باید اهداف خود را به اشکال کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بیان کنند. این اهداف اولا قدرت تعیین استراتژی سرمایه گذاری آنها را نشان میدهد و در وهله دوم شما را با فضای ذهنی آنها آشنا میکند. ساختار هزینه و درآمد دو بخشی هستند که در بوم مدل کسب و کار به آن پرداختهاند ولی آنها باید این دو موضوع را با انتظارات سرمایه گذاری ترکیب کرده و انتظارات را با سنجش هزینه و درآمد بیان کنند.
- بازده سرمایه گذاری و روند بازپرداخت سرمایه
فراموش نکنید که بزرگترین هدف شما از سرمایهگذاری هدف برگشت سرمایه خود به همراه حداکثر سود سرمایه گذاری است. بنابراین به دنبال شرکتهایی با پتانسیل بالقوه بالا و قدرت رشد زیاد باشید. اما این را هم بدانید که شما به عنوان یک سرمایه گذار باید ریسک را بپذیرید و یک سرمایه گذاری خطر پذیر باشید.
سرمایه گذاری در استارتاپ ها
اگر تا به حال اخبار کسب و کار یا اخبار استارتاپی را دنبال کرده باشید، متوجه موفقیت چشمگیر اخیر اینها در این حوزه شده باشید.
سرمایه گذاری روی کوچک یکی از محبوبترین راهها برای ایجاد آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری پرورش و رشد دارایی است که وقتی هوشمندانه تحت شرایط مناسب اداره شود، میتواند نقدینگی ایجاد کند که نه تنها منجر به استاندارد خوبی برای زندگی میشود بلکه زمینه را برای تأمین اعتبار سایر سرمایه گذاری ها فراهم میکند.
این حرکت نه تنها به نفع آن استارتاپ بلکه نیز به نفع شما خواهد بود و باعث رشد و افزایش سرمایه شما خواهد شد. همچنین شما میتوانید به عنوان یک سرمایه گذار فرشته سرمایهی نه فقط یک شرکت نوپا، بلکه چند شرکت نوپا را فراهم نمایید و نیازی به مدیریت و مشارکت در امور شرکت از طرف شما نیست.
کسب و کارها نیز مانند افراد که جهت خرید خانه، خودرو و سایر نیازهای خود اقدام به دریافت وام از بانکهای مختلف میکنند، برای تامین نیازهای مالی خود به بانکها مراجعه میکنند.
گاهی اوقات مقدار نیاز مالی بیش از حد، نگرفتن وام از بانک و بدهی اعتباری، این راه را از جلوی ما حذف میکند. اما غیر از وام راههای دیگری هم وجود دارد، راههای زیادی برای جمع آوری پول برای یک کسب و کار کوچک وجود دارد:
اوراق بدهی (اوراق قرضه)
یکی از این روشها استفاده از اوراق بدهی یا اوراق قرضه است تا سازمانهای تجاری از این طریق بتوانند نیازهای مالی خود را تامین نمایند.
اوراق بدهی که با نام اوراق قرضه هم شناخته میشود به اوراقی با درآمد ثابت اشاره دارد. در این حالت سرمایه گذاری، فرد خریدار اوراق به کسب و کار ها وام میدهد و میتواند سود ثابتی را دریافت نماید. هنگامیکه یک سرمایه گذاری را در یک کسب و کار کوچک انجام میدهید سود کمتری به شما یعنی سرمایه گذار تعلق میگیرد اما ریسک پایینتری هم نسبت به روش سرمایهگذاری مالکیت سهام متوجه سرمایه گذار میشود.
· شرکت های سرمایه گذاری کوچک تجاری
اداره تجارت کسب و کارهای کوچک یا به اختصار SBA مجوزها و برنامههایی را با نام شرکتهای سرمایهگذاری کوچک، سرمایهگذاری میکند که سرمایهها را برای کسب و کارهای کوچک فراهم میکنند. با آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری اینکه بودجه SBA بسیار رقابتی است، ولی برای شروع میتواند راه بسیار خوبی باشد.
· سرمایه گذاران فرشته به عنوان منبع تامین مالی Equity
سرمایه گذاران فرشته میتوانند تامین مالی ثانویه را برای کسب و کار فراهم کنند. آنها افراد توانمند مالی یا افرادی هستند که به دنبال بازدهی بالای سرمایهگذاری هستند و در مورد کسب و کارهایی که در آن سرمایه گذاری میکنند، بسیار شگفت انگیز عمل میکنند.
تأمین مالی مازناین
تامین مالی مزرعه در واقع یک فرم ترکیبی از تامین مالی است که از بدهی و حقوق صحیحی استفاده میکند. وام دهنده وام میدهد و اگر همه چیز خوب پیش رود، این شرکت به واسطه شرایط مذکور وام را بازپرداخت میکند. با این حال، اگر این شرکت موفق به پرداخت وام خود نشود، وام دهنده حق دارد که وام خود را به مالکیت یا سهم سهام تبدیل کند.
این رویکرد وام دهنده را از واقعیت محافظت میکند که اگر کسب و کاری کوچک شکست خورد به سرمایه او آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری لطمهای وارد نشود و در عین حال، به صاحبان کسب و کار تا زمانی که کسب و کار سودآور باشد، اجازه کسب مالکیت خود را میدهد.
رفاه مالی تصدیق شده
رفاه مالی، سرمایه گذاری سهام در فروش آتی محصول است. این یک فرآیند رسمی کمتر از سرمایهگذاریهای فرشته یا سرمایه گذاری است؛ همانند وام. این سرمایه را یک تامین کننده فراهم میکند؛ پس از آن، سرمایه گذار پس از پرداخت سود به «حق امتیاز» پرداخت میشود.
و در پایان؛ کدام بهتر است: یک سهام سرمایه یا یک اوراق بدهی؟
مانند بسیاری از سوالهای دیگر در زندگی یا تجارت، برای این سوال هم پاسخی ساده وجود ندارد. اگر شما در زمان راه اندازی یکی از کسب و کارهای معروف جهان مانند مک دونالد یا هر کسب و کار دیگری جزء اولین سرمایهگذاران این شرکت بودید، یکی از ثروتمندترین افراد حال حاضر دنیا لقب میگرفتید.
حال فرض کنید که اوراق قرضه یا اوراق بدهی خریداری میکردید؛ شاید باز هم سرمایه مناسبی به دست میآوردید اما مسلما به اندازه حالت اول سرمایه گذاری پر سودی انجام نداده بودید.
ولی از سوی دیگر اگر شرکت مورد نظر به هر دلیلی ورشکست شود واضح است که سرمایه گذاری نوع دوم بسیار به نفع یک سرمایه گذار خواهد بود.
بنابراین پاسخ این سوال را میتوان کاملا نسبی در نظر گرفت. فقط گذشت زمان میتواند شما را به جواب این سوال که شما روی یک کسب و کار پر سود سرمایه گذاری کرده اید یا خیر برساند.